مشوّش شده‌ام و همان که قبل.

ساخت وبلاگ

آمده بود. آمده بود همین حوالی و نیامده، نرسیده بار و بُنه را جمع کرده بود که حسادت بیخود، که نتیجه‌گیری‌های بی‌حاصل که دیدم باز همان حدودِ هیچ و پوچ داشتم پرسه می‌زدم. که باز داشتم سردرد می‌گرفتم و با تیک گرفتن‌ها مردمک چشم در حدقه می‌چرخاندم. و از آن‌ها که نباید عصبی می‌شدم. سکوت می‌کردم و سکوت می‌کردم‌. وعده‌ام پوست لب شده بود و خونِ جگر. آهِ فراوان و آخِ گیرا. جدول مندلیف و لغت‌نامه دهخدا. سبک تو و راه من. نازِ تو و عشق من. درد تو و درد من. سر به سکوت، مُهرِ من.

تیرماه بود اما شهریور شده است و هنوز هم همان.

داشتیم کامینگ بَک تو لایف می‌کردیم، نذاشتی....
ما را در سایت داشتیم کامینگ بَک تو لایف می‌کردیم، نذاشتی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pardarshab بازدید : 84 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 15:13