Major depression

ساخت وبلاگ

پام گیر کرد. سُر خوردم روی علفای هرز خیابون. علفای اسیدیشون. تمام بشکه‌ اسیدها رو خونده بودم؛ "امید." چشمام دو دو می‌زد. سرم گیج می‌رفت. گوشم سوت می‌کشید. تمام امید رو سَر کشیدم. گفتم حتی اگه علف هرز باشه، اما امیده دیگه؟ ولی تو اگه نبودی، من نه امید می‌خواستم نه اسید. حالا حتی از خوردن امید‌ای اشتباه‌ هراسون نیستم. من سهمِ یکی دوبارمو خورده بودم. نخورده بودم اون همه امید رو؟ این اسیدآ چی‌ان که بشکه کردی گوشم سوت بکشه؟ مگه حرکت توی احساس، اشتباه نمی‌شد؟ چرا ول نکردی دو دیقه بشینی به آسایش؟ چرا نخواستی سهم خورده‌مو بَس کنم؟ چرا حالا بالا نمیارم دیگه؟ بس نیست؟ لابد نیست دیگه. نیست.

داشتیم کامینگ بَک تو لایف می‌کردیم، نذاشتی....
ما را در سایت داشتیم کامینگ بَک تو لایف می‌کردیم، نذاشتی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pardarshab بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 22:27