برای پر کردن خلاء‌ای که خالی ماندنش روی دوش است.

ساخت وبلاگ

ببین نمی‌خوام چیزی بگم که تعریفی شه‌ها. ولی ندیده بودم نفری بخواد شبیه زندگی من سختی تجربه کنه و قلبی راضی بمونه. کی بوده که دستاشو صبح تا عصر با سیم ظرفشویی از برای اجبار اتفاقات روزمره بشوره و شب‌ها کرم بچه بزنه بلکه پیر و خشک و بوی نزار نمونن. ندیده بودم. من؟ من که دم نزدم. نفهمیدم هم که اجباره یا راهی که خودم درست کردم یا راهی که سرنوشت برام پیش گرفت. راضی؟ نمی‌دونم ولی خودمو بدبخت حس نمی‌کنم. وقتی سیم می‌کشم روی دست‌هام، دست‌هایی که خیلی دوسشون دارم، حس زندگی دارم. شبیه وقتی که تو داری با رفیقت توی یه کافه کوچیک با صندلی پایه‌ بلند می‌خندی و زندگی روی پوست تنت نشسته، اونجور.

داشتیم کامینگ بَک تو لایف می‌کردیم، نذاشتی....
ما را در سایت داشتیم کامینگ بَک تو لایف می‌کردیم، نذاشتی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pardarshab بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 22:27